ستاره مشرقی

هر آنچه به دنبالش هستید...

ستاره مشرقی

هر آنچه به دنبالش هستید...

آشنایی با یکی از 2 حمام تاریخی اصفهان

iran-stars.com


مشتری‌ها راهرو باریک و کوچک را تا پشت دری آهنی طی می‌کنند و موتور یا دوچرخه خود را در همان راهرو می‌گذارند. پیرمرد با دیدن هر یک لبخندی به لب می‌آورد و شاد می‌شود. از پشت در آهنی به بعد صدای دوش آب است و درخواست مشتریان که یکی لنگ می‌خواهد و دیگری از کمی آب غر می‌زند، اما پیرمرد حمومی صبور و آرام با دیدن هر مشتری لبخندی به لب می‌آورد و دست می‌جنباند تا مشتری راضی به حمام برود و بازگردد.

"حمام زعفرانی" در کوچه پس کوچه‌های "منار سفید" یکی از دو حمام تاریخی اصفهان است که هنوز مشتری دارد و پا برجاست.


اصغر مدرسه، 76 ساله و متولی حمام با وجود سن زیادش هر روز قبل از اذان صبح چراغ حمام را در انتظار مشتری روشن کرده و تا غروب در این مکان فعالیت می‌کند.او نمی‌داند قدمت حمام به چند سال پیش باز می‌گردد، فقط می‌گوید: اول استاد علی حومی مسئول بود و بعد پدر من؛ من هم از شش سالگی به این حمام می‌آمدم و بعد از پدرم اینجا را به دست گرفتم.


iran-stars.com


مشتریانی که در حمام لنگ قرمز به دور خود پیچیده‌اند و روی تخته‌های چوبی فرش شده نشسته‌اند، می‌گویند که قدمت حمام زعفرانی به 300 سال پیش و دوره سلجوقیان باز می‌گردد.

حمام از قدیم نرخ نداشت

بوی صابون و شامپو و بخار آب فضای بزرگی که به آن "خزینه" می‌گویند را پر کرده است، صدا در تمام خزینه می‌پیچد، گویی تا فرسنگ‌ها و چندین کوی و برزن آن طرف تر هم این صدا را می‌شنوند. پیرمرد می‌گوید: بدنه حمام‌های قدیمی را آهک‌بری می‌کردند، اما من خودم دیوارهای اینجا را سیمان سفید کردم.
 
چند مشتری که دوش گرفته‌اند، لیف‌های خود را روی میله آهنی آویزان کرده و لنگ قرمزی بر تن می‌کنند و نگاهی به آیینه بخار گرفته حمام می‌اندازند و پا بر "بینه" می‌گذارند."بینه" حمام زعفرانی بزرگ است و دور تا دور آن تخت‌هایی با گلیم‌های قرمز رنگ فرش شده قرار دارد و همه آن‌چه روی بینه حمام می‌بینی، قدیمی است.
اصغر مدرسه، پشت یک میز کوچک که پایه‌هایش کج است، می‌نشیند و پس از کلی تعارف از مشتریان دو هزار تومان پول حمام می‌گیرد. او می‌گوید: حمام از قدیم نرخ نداشت، اما الان هر حمام دو هزار تومان است.پیرمرد ادامه می‌دهد: دیگر نمی‌شود با حمام کاسبی کرد، چون مشتری نمی‌آید، جز 4-5 نفر در روز.


iran-stars.com


مشتریان پس از حمام ساعت‌ها همدم و هم‌صحبت اصغر مدرسه می‌شوند یا روی تخت‌های می‌نشینند و کتاب می‌خوانند و میهمان پیرمرد برای خوردن یک استکان چای می‌شوند.

الان کسی دیگر به ما توجه هم نمی‌کند

حمام زنانه چند قدم بالاتر از حمام مردانه با فضایی کوچک‌تر قرار گرفته است. پیاله‌های مسی (دستک) در گوشه‌ای از حمام زنانه برای ریختن آب بر روی سر چیده شده است. حوضچه‌ای قدیمی با آبی نیمه سرد در ورودی خزینه برای آن که ابتدا پا را در آن بزنی قرار دارد.

اصغر مدرسه می‌گوید: در قدیم همه محله‌ افتخار می‌کردند بگویند آشنا حمومی هستند، اما الان کسی به ما توجه هم نمی‌کند.

دوست ندارم حمام جایگاه دزدان و معتادان شود

حیاط پشت حمام زنانه پاکوره(تون) حمام با در چوبی است. مدرسه می‌گوید: در قدیم آب حمام را با زغال سنگ و نفت گرم می‌کردیم، الان از گاز استفاده می‌کنیم.

او یک مکان بزرگ را نشان می‌دهد و می‌گوید: اینجا چهار حوض بوده که قبلا تمامی این مکان بزرگ آب بوده و به خزینه حمام مردانه راه داشته است و به تدریج عوض شده است. در گوشه چهار حوض، خمره‌های بزرگی که در قدیم برای ترشی استفاده می‌شد، گذاشته است. اصغر مدرسه به خمره‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: دیگر به درد ما نمی‌خورد. یک در باریک کوچک ما بین حمام زنانه و مردانه با قفلی قدیمی قرار دارد که موتورخانه است.


iran-stars.com


اصغر مدرسه در موتورخانه را باز می‌کند و می‌گوید: قبلا آب را از چاه و از اینجا بیرون می‌کشیدیم، اما الان دیگر از آب لوله‌کشی استفاده می‌کنیم. او با تلاش‌هایی که از بچگی و در کنار پدرش برای حفظ این حمام تاریخی کرده است، می‌گوید: دو سال پیش دیگر خانواده‌ام نمی‌گذاشتند حمام را باز کنم، اما من به این حمام عادت کرده‌ام و دوست ندارم بعد از این همه تلاش به خاطر بسته بودن درش، اینجا جایگاه دزدان و معتادان شود.

اگر میراث فرهنگی حمام را بخرد، ما افتخار می‌کنیم

روی پشت بام حمام پر از جام‌خانه‌هایی است که نور مستقیم خورشید را به درون حمام می‌برد.به اندازه هر فضای حمام (حمام زنانه، مردانه، چاه و....) یک جام‌خانه است که نور را به دورن فضا می‌تاباند. پیرمرد شیشه جام‌خانه‌ها را نشان می‌دهد و می‌گوید: کسی نمی‌آید این شیشه‌ها را بیاندازد و من خودم این کار را انجام می‌دهم.

او با بغضی در گلو که خیلی زود به همراه اشک بر صورتش جاری می‌شود، می‌گوید: من برای نگه‌داشتن این حمام خیلی زحمت کشیده‌ام و صدمه خورده‌ام، الان هم تمام تلاش من این است که اینجا محل دزدان و جایگاه معتادان نشود، چون گناه است و تمام تلاش چندین ساله‌ام برای حفظ آن از بین می‌رود، اما اگر میراث فرهنگی حمام را بخرد، ما افتخار می‌کنیم و خیال من هم راحت می‌شود.


iran-stars.com


اصغر مدرسه می‌گوید: 30 سال پیش می‌خواستند حمام را خراب کنند، اما من نگذاشتم، من برای این حمام خیلی زحمت کشیده‌ام، اما دیگر طاقتم کم شده و اکنون دوست دارم آن را بخرند، اما به شرطی که تاریخی بودنش حفظ شود.

نور آفتاب پاییزی از جام‌خانه‌های پشت بام فضای بینه را پر کرده است، مشتری‌ها به تدریج لنگ‌های قرمز رنگ را بر لبه تخت‌ها رها می‌کنند و پیرمرد را با چهره بغض آلود و نگرانش از سرانجام این مکان تاریخی در بخار پیچده در فضای حمام تنها می‌گذارند، به امید روزی دیگر که کوچه پس کوچه‌های منار سفید با هیاهوی حمام، زندگی را از سر گیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد