می خواهم از رخدادی با شما صحبت کنم که اکثریت قریب به اتفاق ما انسانها بالاخره یک روزی با آن روبرو می شویم ، بله . ازدواج
؛ پدیده ای بسیار عمومی امّا بسیار مهم : از این جنبه که تغییرات زیادی را
در زندگی ایجاد می کند و تبعات زیادی بر این پدیده مترتب است .
ابتدا
از شما سؤالی می کنم ، ازدواج خوب است یا بد ؟ اگر درست حدس زده باشم
خواهید گفت : (( بستگی دارد با چه کسی ازدواج کنید )) خیلی ها عیناً پاسخ
شما را می دهند ، به اعتقاد اکثر مردم خوبی و بدی ازدواج تا حد زیادی بستگی
به این دارد که با چه کسی ازدواج کنید ، البته اعتقاد من کمی فرق می کند ،
معتقدم ازدواج ذاتاً خوب است اما این انتخابها هستند که مناسب یا
نامناسبند و پس از انتخاب همسر ، رفتارهای پس از ازدواج هستند که مناسب یا نامناسبند . اما ما در این کتاب فقط دربارهء موضوع اول صحبت می کنیم . (( انتخاب
)) البته در باره فلسفه، ضرورت و پیامدهای ازدواج در فصل آینده بحثهای
مختصری با هم خواهیم داشت اما مدار اصلی بحث ما در این کتاب (( انتخاب ))
است . یعنی با چه کسی ازدواج کنید تا اینکه یک زندگی خوب ، با صفا و آرامی
را شروع کنید.
در
اطراف ما زنان و مردان زیادی هستند که زندگی تلخی را می گذرانند به این
دلیل که همسر نامناسبی دارند ، همسرشان کسی نیست که به وی احترام بگذارد ،
نیازهای او را درک کند ، خوش خلق و خوش رفتار باشد ، ازدواجی که می توانست
برای اینها فرصتی برای رشد و بالندگی باشد همچون جهنم نقدی شده که در آن می
سوزند و می سازند که یا از ترس آبرو یا بخاطر فرزندان و یا … آن را تحمل
می کنند اما قلباً تعلق خاطری به پیوندشان ندارند و تنها از سر درماندگی و
ناچاری به ادامه این وضعیت رقت بار و تأسف آور تن می دهند .
همسر گزینی دری از بهشت یا جهنم دنیا را برای انسان باز می کند .
((
زنی 45 ساله هستم ، سی سال قبل ازدواج کرده ام همسرم 50 سال دارد آنقدر که
در این 30 سال سختی کشیده ام که متأسفانه دچار ضعف اعصاب شده ام . مهمترین
مشکل و ناراحتی من مربوط به همسرم است . او در طول زندگی مشترکمان اصلاً
به زندگی اهمیت نمی داد و مشکل اخلاقی داشت من با وجود تمام این مشکلات هیچ
گاه گله و شکایتی از او نکرده ام . به طوریکه اقوام تصور می کنند او
بهترین مرد دنیا ست . لطفاً بگویید او را چگونه متوجه اشتباهات گذشته اش
بکنم ؟ ))
این
قبیل افراد یا به خاطر ساده دلی و خوش بینی ، یا بخاطر اجبار ، یا به دلیل
کمی غفلت و یا به هر دلیل دیگر در این دام مهلک افتاده اند لذا زندگی
زناشویی را بدون هیچ نقطه روشن و امید بهبودی می گذرانند و یا هم ممکن است
کارشان به طلاق و جدایی ختم شود .
حضرت علی (علیه السلام) :
(( صاحب السوء قطعه من النار ))
رفیق بد ، پاره ای از آتش است .
((
از همان روزی که من بدبخت و بینوا با این مرد ازدواج کردم مرگ آرزوهایم را
احساس کردم ، این مرد که اسیر نفس و منیت و خودپرستی بود ، با رفتارش
زندگی را به کام من تلخ کرد ، همسرم رضا مرد زندگی نبود ، هر وقت که خشم بر
تنش شلاق می کشید مانند دیوانه ها به طرفم حمله می کرد و مرا به شدت کتک
می زد ، سه سال فشارهای روحی را تحمل کردم و عاقبت با کوله باری از غم و
رنج از او جدا شدم و به خانه پدر برگشتم . ))
از
اینگونه اتفاقات در پیرامون ما زیاد رخ می دهد و یک سؤال در ذهن ایجاد می
شود که واقعاً چرا باید اینگونه مسائل و مشکلات باشد ، آیا این اتفاقات ،
پدیده های گریز ناپذیری هستند که نمی توان از آنها گریخت و جزء قضا و
قدرهای حتمی هستند یا اینکه می توان از آنها اجتناب کرد و می توان با تأمل و
روشن بینی جلوی وقوع آنها را گرفت .
اگر
تمامی مردان بد خلق یا فاسد گرفتار زنانی همچون خود می شدند و یا اگر
تمامی زنان عفیف و نجیب و مهربان یار مردان همسان خویش می شدند آن وقت نه
تلخی زندگی گروه اول مایه ناراحتی بود و نه سرخوشی و شادکامی گروه دوم مایه
حسرت و حسادت ، چرا که هر کسی نصیب همان کسی شده که هم سنخ وی بوده است ،
اما عکس حالتهای فوق بسیار اتفاق افتاده است و همین نکته است که هم مایه
ناراحتی انسان است و هم هشدار دهنده و ایجاد کننده یک سؤال مهم که چرا و
چگونه این وصلتها صورت می گیرد .
گرفتار
شدن در بند همسر نامناسب همیشه نتیجه گناهان فرد نیست که بگوئیم (( نوشش
باد )) ، چه بسا یک غفلت او را به آن سیه روزی دچار کرده باشد ، چه بسا
واسطه ای که شاید نیت خیر هم داشته است سهواً او را در آن آتش انداخته باشد
، چه بسا پدر و مادر مقصر باشند و … بنابراین اولین مطلبی که می توان به
افراد به هنگام انتخاب همسر گفت این است که :
(( مواظب باشید )) .
اما
چه کار می توان کرد که ازدواج ، مایه شور و نشاط باشد نه مایه رنج و عذاب و
چگونه می توان کسی را برگزید که انس با وی مایه لذت باشد نه باعث محنت .
انتخاب
همسر یعنی انتخاب یک فرد از میان هزاران نفر ، این سخن دو پیام دارد ،
اولاً : گستره انتخاب ما بسیار وسیع است ، ثانیاً : انتخاب کردن هم مشکل
است و هم آسان ، به چه دلیل ؟ به همان دلیل اول ، چرا که نمونه های فراوانی
از انسانها در پیش چشم ما وجود دارند و ما در انتخاب آنها مختاریم و تنها
یک چیز ، آن هم (( دقت نظر داشتن )) می تواند این انتخاب مشکل را آسان کند .
برای اینکه بتوانید یک انتخاب خوب داشته باشید حداقل باید به این 4 اصل زیر اعتقاد داشته باشید .
1ـ خودتان ، زندگی تان و آینده تان ، برایتان مهم باشد و ازدواج را نیزمهم بدانید :
غالباً
انسانها به هنگام انتخاب همسر ، آنرا (( انتخابی یکبار و برای همیشه )) در
نظر می گیرند . این مسئله اهمیت انتخاب را صد چندان می کند چرا که تبعات
آن بر شما و بر کیفیت زندگی و آینده تان تأثیر شگرفی دارد ، تا زمانی که
وجود خودتان و زندگیتان ، برایتان مهم نبود و تا وقتی به ارزش وجودی خودتان
قائل نبودید ، آن وقت شما چه دقت نظری خواهید داشت تا دریابید که این وجود
وقف چه کسی خواهد شد و از انس با وی چه بهره ای نصیب خواهد شد ، و تا وقتی
که بجز فکر امروز یا افکار روزمره گی ، فردایی را برای خود تصور نکنید و
برنامه ای نداشته باشید چگونه می توان صحبت از تناسبات و الزامات کرد و تا
وقتی ازدواج و اهمیت انتخاب برایتان جلوه أی نداشته باشد چگونه می توان از
ملاک و معیار سخن به میان آورد .
مشکل
برخی از جوانهای ما این است که ازدواج را یک امر سطحی می گیرند ، زیاد در
باره آن فکر نمی کنند ، طغیان شهوت و نیاز به همسر ، فزونی احساسات ،
رؤیاها ، بلند پروازیها ، تصورات غیر واقعی از ازدواج و … پیچیدگی این
انتخاب را افزونتر می کند ، از اینرو به مقدار کافی ، دقت ، تامل و آخربینی
را ملاک انتخاب خویش قرار نمی دهند و احساسات بیشتر بر آنها حکمفرمایی می
کند تا عقل و منطق ، نتیجتاً پای سندی را امضاء می کنند که چندان تصور
روشنی از عاقبت آن ندارند و خود را برای آن آماده نکرده اند .
حضرت علی (علیه السلام) :
(( پیش از پرداختن به کاری بیندیش و پیش از اقدام کردن مشورت کن و پیش از یورش بردن تدبیر را به کار بند ))
((
دختری 21 ساله هستم ، چندی پیش وقتی که در دوران بلوغ بودم به جوانی
علاقمند شدم و علیرغم اصرار پدر و مادر و به اجبار و اصرار خودم به عقد او
در آمدم ، بعد از عقد فهمیدم که او جوانی نیست که قصد داشته باشد مرا
خوشبخت کند ، از همین رو تلاش خودم را برای جدایی به کار بستم ، حق با پدر و
مادرم بود ، آنها تلاششان را کردند که مانع جدایی ما بشوند ، اما من طلاق
گرفتم و الآن با پدر و مادرم زندگی می کنم … ))
ازدواج
از یک دیدگاه مثل تجارت خیلی بزرگ است ، حسن آن در این است که سود فراوانی
در این معامله خوابیده است ، اما خطر آن در این است که بایستی خیلی مواظب
باشید که سرتان کلاه نرود و ورشکست نشوید . یعنی خوشیهای آن در صورت موفقیت
کم نظیر است اما در صورت شکست ، به همان میزان ضررهای آن تلخ و زجر آور
است .
نهایت
اینکه ازدواج یک انتخاب بسیار مهمی است ، اگر انتخاب عاقلانه ای داشته
باشید یک نعمت بزرگ نصیبتان گشته است اما اگر از روی هوی و هوس انتخاب
کردید به یک نقمت و بلا دچار می شوید ، به یک فتنه و مصیبت مبتلا می شوید
که خلاصی از آن کاری است بس مشکل .
پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله):
ازدواج
نوعی تسلیم است ، پس هر یک از شماها باید دقت کند که خود را با چه کسی در
یک جایگاه قرار می دهد ( یا به چه کسی تسلیم می نماید ) .
2ـ انتخاب صحیح ، قاعده و قانون دارد :
اگر
این سؤال را از شما بپرسم که انتخاب مناسب به چه عواملی بستگی دارد ،
صادقانه چه جوابی می دهید ، آیا به شانس معتقدید ؟ یا اینکه می گوئید تا
قسمت و سرنوشت چه باشد ، یا اینکه انتخاب شایسته را مشروط به داشتن موقعیت
عالی می دانید . لحظه ای فکر کنید ، پیش خود این سؤال را بطور جدّی مطرح
کنید که براستی انتخاب مناسب ، چگونه اتفاق می افتد ، جوابتان هر چه باشد
اما اگر انتخاب مناسب را به عوامل جبری یا شانس و تصادف مربوط دانستید و
جایی برای اختیار و اراده خود نبینید ، به شما خواهم گفت که یک اندیشه
بسیار خطرناک در وجودتان رخنه کرده است که همین اندیشه شما را به فلاکت می
کشاند .
ازدواج
موفق از یکسری قواعد و دستورات خاصی پیروی می کند ، در یک ازدواج ناموفق
هم یکسری قواعد و دلایلی در کار هست ، اما هیچ گاه در این دوگونه ازدواج ،
قواعد و دستورالعملها شبیه به هم نیستند از اینرو نه پای شانس و بخت و
اقبال به میان می آید و نه قسمت در آن دخیل است ، این دو نوع ازدواج ، دو
پدیده هستند و مانند تمامی پدیده های جهان خلقت دارای علل منحصر به خودشان
هستند . از این رو ازدواج موفق دارای نشانه های خاصی است که با نشانه های
ازدواج ناموفق بسیار متفاوت است و این نشانه ها از ابتدای کار و در همان
زمان انتخاب بارز و هویداست و نیازی به این نیست که زمانی کوتاه یا بلند
صرف شود تا نتایج آن مشخص شود .
معمولاً
اکثر انسانها در تحلیل وقایع ، به ساده ترین تجزیه و تحلیلها دست می زنند
،مخصوصاً اگر بخواهند در پس این تجزیه و تحلیلها ، به آرامشی هم دست یابند ،
مطمئناً کسی که می گوید : (( قسمت ما همین بود )) هم علتی برای انتخاب خود
پیدا کرده و هم آرامشی به خود ارزانی داشته است اما واقعیت مطلب مطمئناً
غیر از این است .
آنهایی
که در زندگی کارشان به بن بست رسیده و یا از ازدواجشان چندان خرسند نیستند
، مطمئناً اگر کمی منصف باشند دلایل معقول تری را برای وضعیت نامطلوب خود
بیان می کنند ، دلایلی همچون (( بدون تحقیق ازدواج کردم )) ، (( فریب مال و
جمالش را خوردم )) ، (( به تفاوتهای بین هم توجه نکردم )) ، (( ضعفهایش را
جدی نگرفتم )) و …انسان را بیشتر قانع می کند تا اینکه امور را مربوط به
مسائلی ماورای کنترل و اختیار آدمی منوط کنند و متقابلاً آنهایی که ازدواج
موفقی داشته اند ، مطمئناً دلایل واقعی تر و ملموسانه تر از توهمات رایج در
جامعه دارند ، بنابراین هر دو گروه راه متفاوتی را طی کرده اند و دو نتیجه
متفاوتی هم گرفته اند .
گرچه
ممکن است افراد در انتخاب همسر ، قادر نباشند که اصول و فنون آن را کامل
شرح دهند و راز موفقیت یا شکست خویش را به صورت قاعده و قانون برایتان
بازگو کنند اما مطمئن باشید نه موفقیتشان بی دلیل بوده و نه شکستشان بی علت
.
((
ما معتقدیم که این انتخاب هرگز به شانس بستگی ندارد ،یافتن همسر شایسته
پاداش کسانی است که از اصول صحیح انتخاب همسر پیروی می کنند . اگر روی شانس
و خوشبیاری حساب می کنید و اگر به شهوت و عشق و عاشقی معتقدید با احتمال
بیش از 50% ازدواج موفقی نخواهید کرد )) .
پس
این نکته را به خاطر داشته باشید که اگر می خواهید انتخاب موفقی داشته
باشید باید راه خاصی را طی کنید و اصول و قواعدی را مراعات کنید و مقید شدن
به اصول خاص ، مطمئناً دوری و عدم پیروی از اصول مغایر را به همراه خواهد
داشت . امروزه هم تحقیقات پیرامون مسائل ازدواج و زناشوئی اصول و قواعد
ازدواجهای موفق و ناموفق را روشن کرده است ، هم تعقل انسانها می تواند آنها
را در این راه یاری نماید و هم مکتب ما اسلام ، بطور همه جانبه این مسئله
را مورد توجه و کالبد شکافی قرار داده است .
((
مطمئناً در کار انتخاب همسر هم نظم و قاعده أی وجود دارد ، دیگر نیازی به
این نیست که اشخاص کورکورانه ازدواج کنند ، دیگر نمی توانیم بگوئیم که نمی
دانیم چه عواملی ازدواج ما را به شکست می کشانند می توانیم جوانهای خود را
آموزش بدهیم تا برای خود همسرانی مناسب انتخاب کنند ، موضوع به نظر ساده می
رسد اما این یک واقعیت است که می تواند نظام جامعه را متحول سازد ،
واقعیتی است که می توانیم از شدت نابسامانیهای موجود در زندگی های زناشوئی
بکاهیم )) . 9
3ـ در انتخاب همسر عجله نکنید :
اگر
به 2 اصل قبلی معتقد شدید یعنی زندگی ، آینده و ازدواج برایتان مهم بود و
انتخاب مناسب را یک امر قانونمند دانستید ، خودتان به این نتیجه می رسید که
نبایستی در انتخاب همسر عجله کنید ، گر چه امروزه سن ازدواج در میان
جوانان نسبت به گذشته بلاتر رفته ، اما این بدان معنا نیست که آنها احتیاط
بیشتری را در انتخاب همسر کرده و زیاد عجله نمی کنند ، بلکه برخی از جوانها
به هنگام تصمیم برای ازدواج ، خیلی عجولانه به این کار اقدام می کنند و
اگر تأخیر در ازدواج چندین سال طول کشیده ، تصمیم گیری آنها در حد چند هفته
یا حتی کمتر رخ می دهد . (( اشتیاق بیش از حد به ازدواج اغلب با احساس
قدرتمند هیجان ناشی از ازدواج همراه است ، البته واقعیتی است که ازدواج
ماجرایی جالب و هیجان انگیز است اما کسانی که بیش از حد تحت تأثیر هیجان
ازدواج قرار می گیرند ، متوجه مسئولیت سنگینی که ازدواج بر دوش آنان می
گذارد نیستند ، از اینرو ممکن است تن به ازدواجی بدهند که از بوته آزمایش
زمان سربلند بیرون نرود ، خیلی ها چنان برای ازدواج بی تاب می شوند که
مشکلات موجود را لمس نمی کنند . اشتیاق بیش از حد به ازدواج یکی از علل
شکست ازدواجهاست . تن دادن به ازدواجی برای همه مدت عمر به ذهنی روشن و
عاری از شتاب احتیاج دارد )) 10
عجله
نکردن بدین معنا نیست که چند سال دیگر هم صبر کنید ، بلکه بدین مفهوم است
که پای هر انتخابی که به میان آمد با دقت فراوان جنبه های مختلف آن مورد
بررسی قرارگیرد ، بینش و منش فرد مقابل روشن گردد ، تحقیقات به طور کامل و
مفصل صورت گیرد . معیارها و ملاکها به دقت در نظر گرفته شود ، تناسبات به
حساب آید و علاقه ها مشخص گردد آن وقت است که تصمیم گیری در مورد قبول یا
رد صورت گیرد .
4ـ خودتان فعالانه در میدان انتخاب حضور داشته باشید و نهایتاً تصمیم نهایی را خودتان بگیرید :
چون
انتخاب همسر با سرنوشت شما بیش از همه در ارتباط است پس لازم است که اولاً
: بسیار تأمل و دوراندیشی کنید ، ثانیاً : تحقیق جامعی کنید . ثالثاً :
خودتان تصمیم نهایی را بگیرید .
از
دیگران کمک بگیرید ، با آنها مشورت بکنید ، نظرات آنها را جویا شوید اما
نهایتاً چون شما می خواهید ازدواج کنید و نه کسی دیگر ، لازم است که تصمیم
نهایی را خودتان بگیرید و برای اینکار لازم است خود را از موضع منفعلانه در
آورید و فعالانه عمل کنید .
اگر
به چهار اصل فوق معتقد شوید همین چهار اصل تغییرات مهمی را در اندیشه و
عمل شما ایجاد می کند و برای ادامه کار ، شما را از اضطراب و سر در گمی
نجات می دهد و این مژده را می توانم به شما بدهم که انتخاب خوبی خواهید
داشت . انشاءالله
در
این کتاب سعی بر این بوده است که موضوع انتخاب همسر را از دیدگاه قرآن
بررسی کنیم . نمی دانم شما چه تصوری از قرآن دارید و این کتاب را چگونه
کتابی می دانید اما من بر تمامی لحظات از عمرم که بی قرآن گذشته است افسوس
می خورم .
حضرت
علی (علیه السلام) ـ آنکه حقیقت قرآن را شناخت ـ اینگونه قرآن را وصف می
کند که : (( کسی با قرآن ننشست مگر اینکه چون برخاست یا چیزی به او زیاد شد
یا چیزی از او کم گشت : زیادی در هدایت و کاهش در کوری ،و بدانید که برای
کسی ، با داشتن قرآن ، حاجت دیگری نباشد و بی قرآن غنایی نیز نباشد ، پس
خودتان را با داروهایش شفا دهید و در سختیها از او طلب یاری نمائید ))
شما
مطمئناً در کوچه و خیابان ندیده اید که بچه ها با طلا و جواهرات بازی کنند
چرا که بزرگترها قدر و قیمت آنرا می دانند و در دسترس بچه ها نمی گذارند .
اما چه می توان گفت که ارزشمندترین درّ و جواهر قابل دسترس نظام هستی گه
هزاران هزار نفع و فایده دارد به بازی گرفته شده است اما این دفعه در دست
بزرگترها ، بگذریم که شرح مهجوریت قرآن بسیار است . شاید اگر توفیقی حاصل
شد در نوشتاری دیگر به آن خواهیم پرداخت . انشاءالله
اما
آنچه در گفتارهای بعدی می آید مدعای این نیست که فهمی دقیق و برداشتی عمیق
از آیات قرآنی است بلکه باب بحث و گفتگو و نقد و نظر مفتوح است و اگر
نگاشته ها موجب این گردند که خوانندگان خود به تأمل و تفکر بیشتر روی آورند
و گاهاً مطالب را نقد کنند یا رد نمایند و به بهتر از آن دست یابند ،
نویسنده در همت خویش توفیق یافته و از سعی خویش خرسند گردیده چرا که به
فرموده قرآن ناطق مولی الموحدین حضرت علی (علیه السلام) : (( اِنَّ
الْقُرآنَ ظاهرهُ اَنیق وَ باطنه عَمیقٌ لا تَفْنی عجائبه و لا تنقضی
غرائبه و لا تکشف الظلمات الّا به ))
براستی
که قرآن ظاهرش دلنواز و مسرت بخش و باطن و معنایش گود و عمیق است . دریایی
است که عجائب آن تمام نگردد و غرائبش پایان نیابد و پرده تاریکیها جز با
انوار تابان آن از پیش پرده ها برداشته نشود )) .
غواصی
در اقیانوس بیکران قرآن هر چه بیشتر صورت گیرد درّ و جواهرات بیشتری نصیب
می گردد ، از اینرو درخواست قلبی نویسنده ، نه تنها این است که با مطالب
نگاشته شده با دیده نقادانه بنگرند بلکه این است که با آیات قرآن به دیده
متفکرانه نظر نمایند تا خود نیز به مطالبی افزونتر و وزین تر دست یابند و
مطمئناً لذتی که از جهد آدمی بدست می آید بسی شیرین تر و ماندنی تر است تا
اینکه وصف آن را بشنوند .
احادیث برگرفته از کتاب ارزشمند غررالحکم و نهج البلاغه ، ترجمه دکتر جعفر شهیدی ، خطبه