شب خیزی و همکلامی با حضرت حقّ!
در
این ماهی که همه اسماء و صفات است، لیلش افضل از همه ایّام است. پروردگار
عالم به واسطه ماه مبارک رمضان میخواهد ما اهل لیل و شبخیزی باشیم.
گرچه
هیچ کس آن اللهایی که «لا تأخذه سنه و لا نوم» نمیشود امّا آن ولیّ خدا،
آن مرد الهی، سلطانالعارفین، سلطانآبادی بزرگ(اعلی اللّه مقامه الشّریف)
یک تعبیر بسیار زیبایی را برای اتّصال بندگان به ذوالجلال و الاکرام تبیین
فرمودند که نکته ظریف و لطیفی است. آن عارف بالله فرمودند: ما می دانیم
فقط پروردگار عالم «لا تأخذه سنه و لا نوم» است، امّا از طرفی خودش
میخواهد خلیفهاش هم مثل (یا مَثَل) خودش شود و آن این است که او هم اهل
لیل شود.
البته
بشر نیاز به خواب دارد. ما کجا و پروردگار عالم کجا! امّا خدای متعال دوست
دارد به بندگانش شمّهای از آن حالات شبخیزان عالم را مرحمت کند.
لذا
جالب است موقعی به هم کلامی با ذوالجلال و الاکرام نائل میشویم که اهل
شب باشیم. موسی نبی(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلاة و السّلام) که
پروردگار عالم او را کلیم قرار داد، کلیمالله بود و سخن پروردگارعالم را
می شنید و با او سخن می گفت، به تعبیری دیگر موسی(علی نبیّنا و آله و علیه
الصّلاة و السّلام) هم کلام با خداست و این حرف بزرگی است.
آیا تا به حال به این معنا توجّه کردیم که همکلامی با خدا یعنی چه؟!
ابوالعرفا(اعلی
اللّه مقامه الشّریف) می فرمودند: همکلامی با پروردگار عالم یعنی خدا
حرف میزند و تو هم جواب میدهی و یا تو حرف میزنی و پروردگارعالم جواب
میدهد.
موسی
کلیم(علی نبیّنا و آله و علیه الصّلاة و السّلام) موقعی کلیم شد که اهل
لیل بود، لذا بارها در مورد حالات اولیاء الهی و شبخیزان عالم شنیدهایم
که آنها حتّی خواب را بر خود حرام میکردند. ساعت به ساعت بلند میشدند؛
یعنی تا میآمد خوابشان برود، بلند میشدند، وضو میگرفتند، دو رکعت نماز
میخواندند و مناجاتی با پروردگار عالم داشتند و دو مرتبه میخوابیدند. بعد
تا یک ساعتی نشده، مجدّداً بلند میشدند و به دعا، نماز و مناجات با
پروردگار عالم مشغول میشدند و دو مرتبه میخوابیدند.
گرچه
این کار میشود و شدنی است امّا تمرین میخواهد. هر کس بگوید نمیتوانم،
این وسوسه شیطان ملعون و نفس است؛ یعنی خودش را در اختیار شیطان قرار داده
است.
اولیاء
خدا و مردان الهی این حال را داشتند. آنها از یک طرف میدانند که بدن نیاز
به خواب دارد امّا از طرفی نمیخواهند خواب باشد، میخواهند خلیفةالله
باشند.
حضرات
معصومین(علیهم صلوات المصلّین) فرمودند: شما فقط به ما خدا نگویید؛ یعنی
هرچه غیر خدایی بگویید، میتوانیم و ما فقط خدا نیستیم.
اصلاً
میدانید چرا غیبت حرام است؟ یکی از دلایل حرام بودن غیبت این است که آن،
حرف دیگری است. پروردگار عالم میگوید در بساط منی، حرف دیگری را میزنی؟!
حرف خودمان را بزن. به تعبیر بسیار عامیانه پروردگار عالم میگوید: خودمان
را عشق است! اگر بنده من هستی، چرا حرف دیگری را میزنی؟!
شبخیزی؛ راه بیداری از خواب غفلت
باید
قدر بدانیم و بدانیم اوج ماه مبارک رمضان و این ضیافت و مهمانی خدا این
است که پروردگار عالم میخواهد انسان را به آن جایی برساند که هرچه را که
از اسماء و صفات خودش هست، در او متجلّی کند و مهمتر از همه این که خود
نمیخوابد، لذا دوست ندارد بندهاش هم بخوابد.
در
مثال مناقشه نیست. یکی از اولیاء(رحمة اللّه علیه) نکته قشنگی را تبییین
میفرمودند. میفرمودند: وقتی بچّه زیاد بخوابد، مادر نگران میشود. خیلی
دوست دارد سکوت باشد و بچّهاش بخوابد امّا وقتی زیاد خوابید، دیگر نگران
است. یک طوری میرود بچّه را بیدار میکند و از این که بچّهاش شیر نخورده،
ناراحت است. حتّی اگر شیر هم خورده و خوابیده باشد امّا بیش از حد بخوابد،
چون خواب بچّهاش را میداند چقدر است، ده دقیقه، بیست دقیقه، نیم ساعت،
اضافه که شد، دیگر نگران میشود.
پروردگار عالم نگران است که این خوابهای ظاهری، ما را به خوابهای دیگری نکشاند. برای همین، خدا مانع همین خوابها هم میشود.
چند شبها خواب را گشتی اسیر یک شبی بیدار باش، دولت بگیر
پروردگار عالم میخواهد ما را بیدار کند. میگوید: در این بیداری میخواهم چیزی به تو بدهم که به آنهایی که خوابند، نمیدهم.
شاید
یکی از راههای بیداری از خواب غفلت این است که از این خوابهای ظاهری، از
همین خوابی که نیاز بدن است، بیدار شویم. شاید پروردگار عالم میخواهد با
همین شبخیزیهای ماه مبارک رمضان، ما را از خواب غفلت بیدار کند؛ یعنی این
بیداری ظاهری زمینهساز است برای بیداری از خواب غفلت و نکته مهمّش این
است که از خواب غفلت بیدار شویم.
همه
مطالب پروردگار عالم حکمت دارد. عرض کردیم در عالم چیزی نیست که بیحکمت
باشد. ولو مثلی که خدا به یک پشه میزند که در قرآن میفرماید: «بَعُوضَةً
فَما فَوْقَها»، در همه اینها حکمت و علم است. چرا خدا میخواهد ما شبها
بیدار باشیم؟ چون به خواب غفلت نرویم و إلّا مگر خدا مثلاً تنهاست؟!
حالات مستی و راستی را دریابید!
حالات
شب اینگونه است، حالات مستی و راستی است. یک چیزهایی است که اولیاء تبیین
میکنند امّا ما نمیفهمیم. البته عیبی هم ندارد. وقتی امام(اعلی اللّه
مقامه الشّریف) به آیتالله العظمیشاه آبادی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)
فرمودند: بازاریها و یک سری آدمهای عادیایی در مسجد جامع هستند که این
صحبتهایی را که شما میفرمایید، نمیفهمند. ایشان فرموده بودند: آقا!
بگذار اینها هم یک خورده از این کفریات بشنوند و به گوششان بخورد!
ما
نمیفهمیم اینها یعنی چه. آنها که میفهمیدند، بزرگان بودند. بیان میکنم
که خودم هیچ نمیفهمم، حالا شما هم گاهی بعضیهایش را میفهمید و بعضیهایش
هم فقط وصف العیش است که آن هم خودش لطف است. این مصداق همان مطالبی است
که بیان شده: ماه مبارک رمضان باید با ماههای دیگر فرق کند؛ یعنی حرفها و
مطالبش هم باید فرق کند.
چیزی را که نمیفهمید، منکر نشوید.
سیصد
سال پیش چه کسی همین موبایل، تلفن همراه تصویری و … را باورش میشد، چه
کسی فکر میکرد مردم در پارههای آهن بنشینند و به آسمان بروند؟! اگر کسی
هم میگفت، می گفتند: این بنده خدا مریض است، خیلی مطالعه کرده سیمهایش
روی هم افتاده و قاطی کرده و إلّا مگر میشود پارههای آهن در آسمان برود و
آدم هم در آن سوار شود! جاذبه زمین یک پرِکاه را هم به زمین میکشاند، چه
برسد به یک پاره آهن! آن موقع باور نمیکردند امّا حالا شده.
در
مطالب معنوی هم خیلی چیزها هست که من و شما نمیفهمیم امّا دلالت بر این
نیست که وجود ندارد. یکی از خصائص شبخیزی این است که چشم ما را در شب باز
کنند. صورت ظاهر شب تاریک است امّا میگویند: چشمت را در ظلمات باز کن، نور
چشم تو ظلمتشکن شود و شب را روز کنی – به این تعابیر خوب دقّت کنید،
اینها فرمایشات بزرگان است – پروردگار عالم میخواهد با شبخیزی، چشم ما
نورافکن شود و ظلمات و تاریکیها را بدرد.
شاید
یکی از راههای بیداری از خواب غفلت این است که از این خوابهای ظاهری، از
همین خوابی که نیاز بدن است، بیدار شویم. شاید پروردگار عالم میخواهد با
همین شبخیزیهای ماه مبارک رمضان، ما را از خواب غفلت بیدار کند؛ یعنی این
بیداری ظاهری زمینهساز است برای بیداری از خواب غفلت و نکته مهمّش این
است که از خواب غفلت بیدار شویم
لذا
این ماه مبارک رمضان است که ما داریم با این حال و هوایی که پروردگار عالم
برای ما قرار داده است، به آن ورود پیدا میکنیم. البته به ظاهر ورود پیدا
کردیم امّا اگر با این مطالب مأنوس شدیم، به حقیقت ورود پیدا میکنیم.
دعا؛ حرف زدن بنده با خدا
آن
وقت یکی از مطالبی که پروردگار عالم خیلی دوست دارد، حرف زدن با اوست.
حالا بلند شدی، میخواهی چه کار کنی؟ حرف بزن. خدا دوست دارد حرف دیگری را
نزنیم و فقط با خودش باشیم.
اصلاً میدانید چرا غیبت حرام است؟
یکی
از دلایل حرام بودن غیبت این است که آن، حرف دیگری است. پروردگار عالم
میگوید در بساط منی، حرف دیگری را میزنی؟! حرف خودمان را بزن. به تعبیر
بسیار عامیانه پروردگار عالم میگوید: خودمان را عشق است! اگر بنده من
هستی، چرا حرف دیگری را میزنی؟!
لذا
ضمن این که در این ماه که ماه نزول قرآن است، باید مدام قرآن خوانده
میشود، از آن طرف دعا را هم نباید فراموش کرد. دعا، قرآن صاعد است که بالا
میرود. خدا در قالب قرآن با ما صحبت میکند و ما هم در قالب دعا با او
صحبت میکنیم.
لذا
در این ماه دعاهای بسیاری داریم، دعاهای سحر، دعاهای روزهای ماه مبارک،
دعاهای شبهای ماه مبارک، دعاهای بعد از فریضه و … . یک مقدار از این
ادعیّه را آن مرد مخلص الهی، آیتالله آشیخ عبّاس قمی(اعلی اللّه مقامه
الشّریف) با آن اخلاصش کُدوار بیان کرده و مثلاً گفته سیّدبنطاوس در کتاب
اقبالش اینطور گفته و میتوانید به آن مراجعه کنید. آنقدر دعا دارد که گاهی
انسان اصلاً وقت نمیکند این دعاها را بخواند و وقت کم میآورد.
امّا
برای این همه آنها را میگوید که اگر نتوانستی یک دعایش را بخوانی، یک
دعای دیگر بخوانی. اینقدر انسان را تشویق و ترغیب میکند که با خدا حرف
بزند. پروردگار عالم دوست دارد ما شبخیزی و دعا کنیم.