شاید شما هم در میان اقوام و خویشان خود بتوانید کسانی را به یاد آورید که به افراد «بیاعصاب»
یا «داغون» مشهورند! کسانی که تعادل فکری، رفتاری یا شخصیتی آنها خیلی زود
از هم میپاشد، تحمل بسیار اندک دارند و خیلی زود در برابر ناملایمات یا
موضوعات متفاوت برآشفته میشوند و به اصطلاح از کوره در میروند. شاید اصلا
خود شما یکی از آنها یا یکی از کسانی باشید که در چنین خانوادهای و با
چنان افرادی سر و کار دارد؟!
اگر چنین است، آگاهیهای پیآمده بر حسب موقعیت ممکن است تا اندازهای کارگشا باشد.
صبر در محدوده زمانی
بعضی
افراد زودرنج که بسرعت تحمل خود را از دست میدهند، ویژگی مشهودی دارند:
بسرعت عصبانی میشوند، زود هم آرام و حتی از رفتار خود پشیمان میشوند و
عذرخواهی میکنند. در برابر چنین اشخاصی اگر قصدتان اصلاح امور است، به جای
این که شما هم در کشاکش عصبانیت شروع به کشیدن طناب روابط کنید، زندگی
خود را تباه کردهاید. صبورانه محدودهای زمانی تعیین کنید و بگذارید در
این فرصت عصبانیت برطرف شود.
درک اهمیت موضوعات
گاهی
عصبانیتها و برآشفتگیها ناشی از مسائل کماهمیت یا حتی بیاهمیتاند:
فلان رنگ نه و بهمان رنگ آری، این کار نه و آن کار آری...! پیش از هر
واکنشی فکر کنید واقعا چه فرق دارد؟ اگر تفاوت چندانی در پذیرش یا انجام
کاری نمیبینید، چه اشکالی دارد در موضوعات کماهمیت طبق سلیقه و خواست عضو
دیگر خانواده عمل کنید؟
پرهیز از مقابله به مثل
در
برخی خانوادهها گاهی رفتاری اشتباه شکل میگیرد و گسترده میشود که
نشاندهنده ورود به دور تسلسل است: مقابله به مثل! فردی که دیروز قربانی
عصبانیت بوده، امروز با مشاهده همان عمل اگرچه به قصد اصلاح یا نشان دادن
این که خودت هم بری از قضیه نیستی، به واکنشی مشابه یا مقابله به مثل روی
میآورد و در عمل فقط عصبانیت را تکرار میکند: تو که دیروز از دیر باز
کردن در عصبانی شده بودی، خودت چرا الان در را دیر باز کردی؟! این کار پخش
اکسیژن روی آتش است. از آن پرهیز کنید.
جلوگیری از تکرار رفتار
حل
مشکلات تهدیدکننده سلامت رفتاری در خانواده افزون بر افزایش میزان آگاهی
به ظرافتها و ظرفیتهای عملی نیز وابسته است. اگر جایی که باید آرامش خود
را حفظ کنید، عصبانی شوید یا جایی که باید قاطعانه بایستید، بسادگی بگذرید،
جزو بازندگان خواهید بود.
مهم
است مواقعی که آرامش حکمفرماست، این افراد به گونهای منطقی و دلسوزانه
متوجه نامناسب بودن واکنشهایشان شوند تا به تغییر یا اصلاح رفتار یا روان
خود روی آورند وگرنه بروز عصبیتها بزودی تمام لایههای زندگی را در
برخواهد گرفت و کمکم زندگی ناامیدانهتر به نظر خواهد رسید.
اصلاح تصورات
کنشهای
شیمیایی مغز یا عادات رفتاری در بروز بسیاری از رفتارها دخیل و اثرگذارند.
در صورت تکرار رفتارهای نادرست و تبدیل شدن به ویژگی افراد، بهترین راه
مواجهه با آن خلاصی از چنگ تصورات اشتباه در طرز نگاه به درمان بیماریهای
روانی و رفتاری است. باید همان نگاهی را که برای درمان بیماریهایی چون
سرطان دارید به درمان بیماریهای رفتاری یا روانی داشته باشید و به پزشک،
متخصص یا حتی جراح برای درمان مراجعه کنید.
بسیاری
از مردم از ترس خوردن انگهای روانی از درمان اختلالات روانی یا رفتاری
گریزانند، اما نگاه منطقی این است که وقتی میتوان با چند بررسی یا آزمایش و
تجویز دارو یا آشنایی با روشهای تغییر و اصلاح رفتار، به جای یک عمر تحمل
و عذاب و قبول انگهایی چون «عصبانی»، «داغون»، «مشکلدار» و... زندگی را
راحت و کانون خانواده را گرم و دلچسب کرد، این گونه ترسها و تصورات براستی
چه مزایا یا کاربردهایی دارند؟... هیچ!