خیلی وقت ها آنقدر فکرمان مشغول است که فقط می توانیم حرف طرف مقابلمان را بشنویم، نه اینکه درست گوش بدهیم
ببینیم چه می گوید. ما، اغلب شنونده های خوبی نیستیم، بیشتر به این دلیل
که فکر می کنیم کار مهمی نیست و اصل این است که حتما به بهترین روش حرف
خودمان را بزنیم.
نتیجه
این وضعیت وقتی دوطرفه باشد، می شود اینکه دو نفر دارند فقط حرف هایشان
را به هم می زنند، بدون اینکه کسی از حرف دیگری مفهوم و منظوردرستش را
بفهمد. دست آخر هم هیچ تعامل سازنده ای به وجود نمی آید. همه اینها یعنی
به همان اندازه که خوب نمی توانیم منظورمان را به دیگران بفهمانیم، نمی
توانیم منظور دیگران را هم خوب بفهمیم.
این
یعنی لازم داریم قوانین شنونده خوبی بودن را بدانیم، کاری که در این شماره
قرار است در موردش صحبت کنیم. حواستان باشد لااقل در مورد این متن، فقط یک
خواننده نباشید، به حرف ها گوش بدهید!
به
گفتگوهایی که اغلب اوقات داریم دقت کنید. معمولا وقتی حرف خودمان تمام می
شود، در حال مرور ذهنی حرف های بعدی خودمان هستیم و به طرف مقابل عملا فقط
نگاه می کنیم. برخی اوقات که به حرف های دیگری گوش می دهیم، در واقع داریم
به ارزیابی سخنان گوینده می پردازیم و درباره اینکه آیا حرف های زده شده
درست است یا خیر، خوب است یا بد، آیا با آن موافقیم یا مخالف و ... قضاوت
می کنیم.
در
این شرایط، رفتار ما به جای جذاب و گیرا بودن، عکس العملی و واکنشی است.
حرف دیگران را به سادگی با اظهار نظر یا طرح سوال قطع می کنیم. در این
شرایط، خودمان را به جای دیگری مرکز و کانون توجه قرار می دهیم. گوش دادن
خوب، موقتا همسرتان را تشویق می کند رهبر و پیشگام باشد و به طور خودجوش
تمام حرفش را بدون مداخله شما بگوید.
بدون
اینکه لزوما موافقت کنید یا مخالفت کنید، سرزنش کنید یا دفاع کنید، یا
فورا سراغ کار دیگری بروید؛ چرا که در وقت گوش دادن، هدف اصلی شما درک کردن
است.
1- گوینده را خوب زیر نظر بگیرید
وقتی
شما به همسرتان توجه می کنید، یعنی با جان و دل به حرف هایش گوش می دهید و
به او می فهمانید که کاملا به او توجه دارید. برای این کار، هرگونه
فعالیتی را که موجب حواس پرتی می شود، کنار بگذارید. وضعیت تان را با وضعیت
همسرتان هماهنگ کنید. اگر نشسته است بنشینید، اگر ایستاده است، بایستید،
به طرف او برگردید و هر وقت که ممکن بود با او تماس چشمی برقرار کنید. گاهی
اوقات می توانید همسرتان را حمایت کنید، با ارسال این علامت که در دسترس
هستید، حالت پذیرا دارید و علاقه مند هستید به او ارج و منزلت بدهید. اگر
بیشتر می خواهید بدانید، این نکته ها را دریابید:
-
حین گوش دادن سعی کنید پیام های کلامی و غیرکلامی (احساسات) او را دریافت
کنید. کاری که مبنای درک حرف های اوست و باید آن را از طریق نگاه کردن، گوش
دادن و ردگیری کردن حرف های همسرتان انجام دهید.
-
نگاه کنید، گوش دهید و ردگیری کنید. رفتارهای غیرکلامی را به دقت زیر نظر
بگیرید. حرکات بدن و چهره همسرتان و هم تغییر حالت بدنی و تنفس او را به
دقت مد نظر قرار بدهید. اگر با دقت نگاه کنید، می تواندی به پیام های
غیرکلامی مثل حرکات ریز چهره، دست، عضلات و تنفس و فضای بین هر دو نفرتان
بیشتر توجه کنید.
-
به صداها گوش کنید. به طنین و لحن صحبت و همینطور سرعت و زیر و بمیصدا گوش
بدهید. به بلندی و پایین بودن صدا و سطح تنش، هنگامی که همسرتان حرف می
زند گوش کنید. وقتی به کلمات گوشی دهید، به هرگونه تصاویر ذهنی، اشکال صحبت
یا استعاره هایی که او ممکن است از آنها استفاده کند هم توجه کنید.
-
تمام آنچه را که همسرتان می گوید اعم از افکار، احساسات، عقاید و اقدامات و
غیره را ردگیری کنید. تمام این قسمت ها به درک شما از همسرتان کمک می کند.
مراقب باشید چیزی از قلم نیفتد؛ مثلا ممکن است همسرتان عقایدش را مطرح
کند. مراقب باشید چیزی از قلم نیفتد؛ مثلا ممکن است همسرتان عقایدش را مطرح
کند ولی احساسات و خواسته هایش را به زبان نیاورد.
-
به ناهماهنگی پیام های کلامی و غیرکلامی توجه کنید. به عنوان مثال؛
همسرتان ممکن است بگوید علاقه مند به اجرای کاری است ولی نگاه و چهره او
خلاف آن را برساند.
2- به حرف های او اعتباربخشی کنید
اعتباربخشی
پیام های دیگری، پاسخی است زبانی و عملی که شخص را آگاه می کند همراه او
هستید. اوست که رهبری می کند و شما پیرو و دنباله رو هستید؛ حتی اگر کاملا
با او موافق نباشید، علاقه نشان بدهید.
اعتباربخشی
می تواند شامل تکان دادن سر تا تأیید کلامی (آها) یا بیان یک عبارت تفسیری
مختصر باشد. چیزی که نشان می دهد شما به چیزی فکر می کندی که همسرتان در
حال تجربه آن است، اما به صراحت آن را به زبان نیاورده، بیایید چند مثال از
اعتبار بخشی به حرف دیگران را مرور کنیم:
«به نظر می رسه که مهم باشه»؛ «می تونم بفهمم که واقعا نگران و دلواپسی»؛ «حدس می زنم واقعا نمی خوای بری».
- سعی کنید که همراه با همسرتان باشید؛ مثلا اگر در مورد افکارش حرف می زند یا در مورد احساساتش صحبت می کند، آنها را اعتبار ببخشید.
-
به احساسات و خواسته های همسرتان هم توجه کنید. اکثر گفت و گوها به
اطلاعات و افکار و اقدامات می پردازند و احساسات و خواسته ها اغلب نادیده
گرفته می شوند. اعتباربخشی به احساسات و خواسته های بیان نشده موجب کاهش
تنش می شود و اطلاعات بسیار مهمی را وارد گفت و گو می کند. اگر همسرتان به
قسمت هایی از آن اشاره نکرد، می توانید با ردگیری، گوش دادن و نگاه کردن
تفسیر خودتان را بگویید. مثل اینکه: «ناراحتی؟»
-
از نیات خود آگاه باشید. اگر نیتی که پشت اعتباربخشی است، تغییر دادن
تجربه همسرتان یا ترغیب احساس وی به قبول نظر شماست، عملا به جای او صحبت
می کنید و حرف توی دهانش نگذارید. این کار درک واقعی را به دنبال ندارد و
ارتباط را با شکست مواجه می کند. اعتباربخشی از طریق پذیرفتن حق همسرتان
برای بیان آنچه در آن لحظه تجربه می کند است. با همسرتان همراه شوید، نه
اینکه با متوقف کردن، حاشیه رفتن یا عکس العمل نشان دادن، خلاف او حرکت
کنید. برای برقراری ارتباط و درک، اغلب اوقات فقط اشاره کردن به آنچه فرد
در حال تجربه آن است، کافی است.
اعتباربخشی
دو فایده مهم دارد؛ راهی است برای بررسی اینکه آیا برداشت شما درست است یا
خیر؟ مثلا در مثال: «مثل اینکه ناراحتی؟» آن فرد ممکن است بگوید: «نه، فقط
کمی سرم درد می کند.» و اینکه به وسیله بازخورد دادن، به گوینده نشان می
دهید که حرف هایش برای شما مهم است و شما به او گوش می کنید.
3- به دادن اطلاعات بیشتر دعوت کنید
برای
استفاده از مهارت گوش دادن، حرفی بزنید یا کاری کنید که همسرتان را
برانگیزد تا به صورت خودجوش هر چه می خواهد بگوید. برای ایجاد شور و اشتیاق
در همسرتان، دعوت کردن فراتر از اعتباربخشی است. مثال های زیر، نمونه هایی
از دعوت کردن از همسرتان برای حرف زدن است:
«درباره
این موضوع بیشتر برام بگو»؛ «در مورد آن بیشتر حرف بزن»؛ «دلم می خواد در
مورد این موضوع بیشتر بدونم»؛ «چیز دیگری هم هست که بخوای بگی؟»؛ «دلم می
خواهد هر چی رو که فکر می کنی، باید بدونم، برام بگی».
بعد
از اینکه همسرتان حرف هایش را زد و مکث کرد، می توانید دعوت کنید. معمولا
افراد برای اینکه شنونده را محک بزنند که گوش داده یا خیر؟ و آیا شرایط
برای ادامه مهیاست یا نه، مکث می کنند. در این حین از پرسش، پند و اندرزدهی
و سوال کردن برای هدایت بپرهیزید، فقط دعوت کنید. بعد از چند دعوت،
بالاخره همسرتان می گوید: «فکر نمی کنم چیز دیگه ای برای گفتن داشته باشم» و
نشانه های کلامی و غیرکلامی او نشان می دهد که حرف ها گفته شده است.
4- گفته ها را خلاصه کنید
مهارت
خلاصه کردن به شما کمک می کند مطمئن شوید همسرتان را درک کرده اید. شما با
این کار به جای اینکه به همسرتان بگویید: «می فهمم که چه می گویی» که کمی
خودبینانه به نظر می آید و ممکن است غیرواقعی و نادرست باشد، مفهوم پیام ها
را با او در میان می گذارید. پیام همسرتان را خلاصه کنید تا نشان دهید
دقیقا حرف های او را درک می کنید.
عدم
انجام این کار می تواند باعث سوء تفاهم شود.گاهی حرفی می زنید و طرف
مقابلتان خودش جزییاتی را به آن اضافه می کند و مفهوم و مقصودی غیر از
منظور و مقصود شما به آن می دهد. شما هم ممکن است این کار را بکنید. یا فرد
مقابل خودش جزییاتی را کم می کند و متقابلا شما هم ممکن است این کار را
بکنید، معنی مشترک زمانی رخ می دهد که پیامی را که شخصی فرستاده، همانطور
دریافت شود.
-
آنچه را که به عنوان نظر همسرتان شنیده اید، با بیان خود دقیقا تکرار
کنید. کامل هم بگویید و چیزی را از پیام اصلی کم یا به آن اضافه نکنید.
-
از همسرتان بخواهید خلاصه ای را که ارائه می کنید، تایید کند. اگر خلاصه
تان را با جمله ای مقدماتی که نشاندهنده هدف شما از خلاصه سازی است شروع
کنید، کارتان بهتر راه می افتد؛ مثلا اینطور شروع کنید: «برای اینکه مطمئن
شوم حرفت را درست فهمیده ام، می خواهم به جمله ای اشاره کنم که چند لحظه
پیش گفتی.» یا با عبارت های «تو گفتی که در مورد ...؛ احساس ناکامی می کنی،
آیا همینطوره؟» و ... صحبت را شروع کنید.
اگر
خلاصه دقیق باشد، همسرتان جواب مثبت می دهد و اگر درست نباشد، از همسرتان
بخواهید آن را روشن کند. بعد خلاصه را با اطلاعات کاملا شفاف شده، دوباره
مرور کنید.
5- سوال های باز بپرسید
بعد
از همه مراحل بالا ممکن است به دلایلی باز هم نیاز به شنیدن بیشتر و گرفتن
اطلاعات دیگری باشید. این کار را همانطورکه در شماره پیش گفتیم، با سوال
های باز انجام بدهید. این سوالات، سوالاتی هستند که احتیاج به پاسخ های
طولانی تری دارند. حسن آنها این است که افراد را به توضیح بیشتر تشویق می
کنند. طرح سوال هایی که با «چرا» شروع می شوند هم اشتباه بزرگی است چون
ممکن است طرف گفت و گو را به لاک دفاعی فرو ببرد.