آنهایی که رانندگی تازه یاد گرفته اند را تازه دیده اید سفت و محکم به رل چسبیده اند،سرشان را به شیشه نزدیک می کنند و با دقت و وسواس عجیبی به جلو زل می زنند.به محض اینکه راننده کناری بوق می زند بلافاصله و بدون هیچ مکثی سریعأ به سمت دیگر فرار می کنند و وقتی مجبورند در موقعیت های سخت سریع واکنش نشان دهند در مقابل حجم بالای اطلاعاتی که باید پردازش کنند و به کار بگیرند قفل می کنند و وسط چهارراه ترمز می زنند و بقیه را به زحمت می اندازند.
هیچ
کس حق ندارد با راننده در ماشین صحبت کند او همه ی حواسش را به تک تک
اتفاقاتی که در جاده می افتد معطوف کرده است .این راننده ها معمولأ بعد از
رانندگی از بس که به اعصاب و ذهن خود فشار آورده اند به ساعت ها استراحت
نیاز دارندو هر وقت صحبت از رانندگی در جاده های پر پیچ و خم می شود مثل
بچه ها وحشت می کنند و سعی می کنند در ساعات خلوت وارد جاده ها شوند.
همین
راننده های مبتدی چند سال که می گذرد و به قولی حرفه ای می شوند بسیار
آسوده و راحت موقع رانندگی به صندلی تکیه می دهند و بدون زل زدن به جلو
نگاهشان را طوری تنظیم می کنند که هم زمان با دیدن جلو،روی آینه های بغل و
آینه های جلو اشراف داشته باشند آنها واکنش شان بسیار سریع و به موقع است
می توانند موقع رانندگی با بقیه صحبت کنند و حتی اگر مجبور باشند و با وجود
این که منع قانونی دارد چای بنوشند و صحبت کنند.
جاده های پر پیچ و خم و جاده های خلوت برای آنها فرقی ندارد در شرایط بحرانی واکنش های درستی از آنها سر میزند.
اگر
در زندگی تان با یک عالمه مشکل و درگیری روبه رو هستید شاید به خاطر آن
است که با دقت و تمام توجه به این مشکلات چسبیده اید کمی کنار بروید و
انرژی و دقت کمتری روی مشکلات صرف کنید آن موقع می بینید که چه قدر راحت
مشکلات یکی پس از دیگری رفع می شوند.
مطالب وبلاگتون خیلی جالب بود
موفق باشید