درخبرها آماده بود بررسی رفتار مردها نشان میدهد، آقایان در حال ملوس شدن هستند! با تحقیقی که بر روی رفتار مردها صورت گرفته است، مشخص شده آنها بیشتر به ناز کردن روی آورده و از رفتارهای خشن فاصله گرفتهاند!*
به همین دلایل متقن است که با توجه به اوضاع فوق، پیشبینی گفتوگوی زوجین در آینده کار سختی نیست...
«قدرت! قدرت پدرسوخته، کدوم گوری هستی؟»
«جانم عزیزم، ببخشید داشتم با تلفن حرف میزدم.»
« باز تو بیکار شدی شروع کردی با این مردهای علّاف به غیبت کردن؟ چقدر بهت بگم من از این کارها خوشم نمییاد؟ ها؟»
«آخه
نمیدونی چی شده که عزیزم. دیشب این همسایه بغلی ما، شهرام خان رو میگم،
غذاش ته گرفته، خانومش با کمربند سیاه و کبودش کرده.. بندهخدا پابه ماه هم
بود، خیلی دلم براش سوخت!»
«حقش بوده، مرتیکه بیمسئولیت؛ تو هم اگه میخوای این بلا سرت نیاد، بپر برو یه چایی بیار که مردم از خستگی.»
«چشم عزیزم، الان برات مییارم...راستی، تولدت مبارک...»
«بکش کنار اون صورتتو، بدم اومد! هزار دفعه نگفتم این سوسولبازیها رو در نیار. اه، اه.... چندش!»
«عزیزم
من همه این کارها رو به خاطر تو کردم... ببین چی پوشیدم. همون لباس صورتیه
که دوست داشتی...(با بغض و نم اشک) واسه اینکه تو خوشت بیاد از صبح دارم
آرایش میکنم... خیلی بی انصافی اقدسخان!»
«حالا آبغوره نگیر، عصبی بودم یه چیزی گفتم. دستت درد نکنه . خیلی زحمت کشیدی.»
«اینه
حق من؟ از صبح تا شب توی این خرابشده جون میکنم، ظرف میشورم، غذا درست
میکنم تا دل تو رو به دست بیارم، اونوقت... اونوقت...(گریه شدید) خب
تقصیر من چیه که بچهام نمیشه؟! من که بهت گفته بودم اگه میخوای برو یه
شوهر دیگه بگیر... نگفتم؟ ای خدااااا، منو بکش و از این زندگی نکبتی راحتم
کن...»
«خب حالا دیگه... من که گفتم ببخشید عزیزم... بیا ببین برات چی خریدم»
«ببینم...
وای خدای من... همون النگویی که آرزوش رو داشتم... مرسی اقدسخان... من
همیشه به تو افتخار میکنم. اینو میذارم کنار با همون کت، دامن سرمهایه
میپوشم... تو رو خدا بذار ببوسمت. وای خدای من، هر چی میبوسمت سیر نمیشم
اقدسخان، خیلی مردی !»
امیدواریم آقایان از حدی که ذکر کردیم ملوستر نشوند، وگرنه هم تحملشان برای خانمها غیرممکن میشود، هم نوشتن دیالوگها برای ما! حالا هم با اجازه شما برویم به این غذا یک سری بزنیم که انگار دارد ته میگیرد. شما را به خدا دعا کنید نسوخته باشد، چون خانوم دوست ندارد دو شب پشت سر هم غذای بیرون را بخورد. این زنها را هم که میشناسید، فقط بلدند صدایشان را برای آدم کلفت کنند!