گاهی ایمیل هایی در باره ایران دریافت میکنیم که عکسهای خنده داری را نشان میدهد و موضوع آن " فقط در ایران " میباشد ولی بعدی از ابعاد جامعه ایران را نشان میدهد...
ادامه مطلب ...آخر این هفته، جشن ازدواج ما به پاست / با حضور گرم خود، در آن صفا جاری کنید
ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است / لطفاً از آوردن اطفال، خودداری کنید
بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ / معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید
تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه / با غذا و میوه ی آن جشن افطاری کنید
البته خیلی نباید هول و پرخور بود ها / پیش فامیل مقابل آبروداری کنید
میوه، شیرینی، شب پاتختی مان هم لازم است / پس برای صرفه جویی اندکی یاری کنید
گر کسی با میوه دارد می نماید خودکشی / دل به حال ما و او سوزانده، اخطاری کنید
موقع کادو خریدن، چرب باشد کادوتان / پس حذر از تابلو و ساعات دیواری کنید
هرچه باشد نسبت قومی تان نزدیک تر / هدیه را هم چرب تر، از روی ناچاری کنید
در امور زندگی، دینار اگر باشد حساب / کادو نوعی بخشش است، آن را سه خرواری کنید
گرم باید کرد مجلس را، از این رو گاه گاه / چون بخاری بهر تنظیم دما، کاری کنید
ساکت و صامت نباشید و به همراه موزیک / دست و پا را استفاده، آن هم ابزاری کنید
لامبادا، تانگو و بابا کرم یا هرچه هست / از هنرهاتان تماماً پرده برداری کنید
البته هرچیز دارد مرزی و اندازه ای / پس نباید رقص های نابه هنجاری کنید
حرکت موزون اگر در کرد از خود، دیگری / با شاباش و دست و سوت از او طرفداری کنید
کی دلش می خواهد آخر در بیاید سی دی اش؟ / با موبایل خود مبادا فیلمبرداری کنید
در نهایت، مجلس ما را مزین با حضور / بی ادا و منت و هر گونه اطواری کنید
شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن… آب بخوریم
شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت ۱۲سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !
شما یادتون نمیاد،
قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد هم برنامه ها رو
پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن برنامه ی فلان دعوت می
کنم..
شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر وسطی باید میرفت زیر میز.
شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ
شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد.
شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.
شما یادتون نمیاد،
کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد بعدش هم نمک ید
دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم دمپایی پاره
میگرفت جوجه های رنگی میداد.
شما یادتون نمیاد، شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.
...
ادامه مطلب ...در اینجا به مطالبی اشاره می کنیم که به شما کمک می کند تا بدون اینکه در پیروی از مد روز زیاده روی کنید ، شیک پوش و خوش لباس باشید :
ادامه مطلب ...هر جامعه ای در هر جایگاه و شرایطی که باشد متاثر و برآیند مجموعه ای از قوانین، خصایص، رفتارها، فرهنگها و الگوهای شخصیتی افراد آن جامعه است. میزان رشد و پیشرفت هر کشوری ارتباط مستقیم با سلامت فکری، روحی و جسمانی مردم دارد که گاهی این موضوع کم اهمیت جلوه داده می شود. در این مقاله به 8 خصلت مهمی که برای داشتن دنیایی بهتر باید اصلاح شوند آشنا میشوید.
ادامه مطلب ...معنای واژه های "زرنگی" و "آدم زرنگ" می تواند از تعابیر مختلفی برخوردار باشد. گاهی اوقات "زرنگی" به ذکاوت و استعداد در انجام موفقیت آمیز کارها اطلاق میگردد و گاهی نیز به توانایی های ذهنی و جسمی. متاسفانه در اندیشه برخی از مردم به اشتباه این دو واژه به معنای زیر پا گذاشتن حقوق دیگران، رعایت نکردن قانون و نادیده گرفتن آداب اجتماعی در نظر گرفته می شود. در ادامه به 11 عملی که بعضی افراد از آن تعبیر به "زرنگی" میکنند اشاره می کنیم:
ادامه مطلب ...فاطمه صالحی، دختری که هم سنتور مینوازد، هم طراحی و گریم انجام میدهد و هم دانشجوی موسیقی است؛ قصد دارد دکترای خود را هم بگیرد.
ادامه مطلب ...
برای
نشان دادن شخصیتی با وقار و احترام برانگیز از خود و جلب توجه و احترام
دیگران، باید حرکات و رفتارهای مناسبی داشته باشیم؛ رفتارهایی که اگرچه
بیشتر آنها را در آمد و رفت های اجتماعی یاد گرفته ایم، ولی هنوز نکات ریز و
ظریف زیادی وجود دارد که از آنها بی خبریم، نکاتی که از آنها به عنوان آداب معاشرت یاد می کنیم.
رعایت
برخی آداب اجتماعی به شما کمک خواهد کرد تا شأن و منزلت اجتماعی تان
ارتقاء یابد و از یک فرد عامی به یک انسان متشخص و باکمال تبدیل شوید. با
رعایت این نکات ساده، دیگران شما را در زمره افراد با اصل و نسب و فرهیخته
قرار خواهند داد؛ شخصی که دیگران آرزوی معاشرت و شراکت با وی را دارند.
این
بایدها و نبایدهای معاشرتی در همه جوامع به صورت الگوهایی ثابت و مشترک
وجود دارد که البته چگونگی آنها در هر فرهنگی تابع نظام ارزش ها و باورهای
آن جامعه است.
از
این رو، اگرچه همه جوامع برخی رفتارها را مودبانه و برخی دیگر را خارج از
نزاکت می شمارند، اما این که چه چیزی مودبانه است یا نیست، فقط به وسیله
فرهنگ هر جامعه تعریف می شود، به طوری که رفتار و رسوم پسندیده در یک دسته
ممکن است در دسته دیگر اصلا پسندیده نباشد.
مثلا
میان اسکیموها رسم بر این است که مهمان پس از غذا خوردن، لب های خود را
طوری پاک کند که صدایی از آنها برخیزد و به این ترتیب نشان دهد غذا برایش
گوارا بوده است، ولی ما این کار را ناپسند می دانیم. در آفریقا، وحشیان در
ملاقات با یکدیگر برای شادباش می گویند «چگونه عرق می کنید؟» در حالی که
چنین سوالی برای ما زشت و زننده است. دست دادن با دوستان هنگام ملاقات در
بسیاری از کشورهای جهان معمول است، ولی چینیان به جای این کار دو دست خود
را برهم می گذارند و تکان می دهند.
در
کشور ما وقتی در هر صفی می ایستیم، رعایت فاصله بین ۲ نفر اگرچه پسندیده
است اما مرسوم نیست و تقریبا بین ۲ نفر در صف هیچ فاصله ای وجود ندارد، حال
آن که در کشورهای اروپایی عدم رعایت این فاصله، نوعی تعرض به حریم و حقوق
فردی افراد محسوب می شود و واکنش های تندی به همراه خواهد داشت.
در
بسیاری از کشورها برداشتن کلاه نشانه ادب است، ولی بومیان غنا در آفریقا
به جای این کار، قبای خود را از یک شانه پایین می اندازند، ولی براساس
دستور اسلام، وقتی ۲ مسلمان به یکدیگر می رسند، با سلام کردن به هم احترام
می گذارند.
بنابراین
شیوه آداب معاشرت در سراسر جهان در عین این که متفاوت است، ولی این آداب
در همه جا به منظورهای معینی از قبیل سلام کردن، دست دادن و احترام گذاشتن
به یکدیگر، معرفی ناشناسان به یکدیگر، آداب و رسوم پسندیده هنگام غذا
خوردن، نحوه رفتار و پوشش در مهمانی ها، محل کار و... به کار می رود.
ادامه مطلب ...
4 ساله که بودم فکر می کردم پدرم هر کاری رو می تونه انجام بده .
5 ساله که بودم فکر می کردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه .
6 ساله که بودم فکر می کردم پدرم از همة پدرها باهوشتر.
8 ساله که شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو هم نمی دونه.
10 ساله که شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.
12ساله که شدم گفتم ! خب طبیعیه ، پدر هیچی در این مورد نمی دونه .... دیگه پیرتر از اونه که بچگی هاش یادش بیاد.
14 ساله که بودم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله .
16 ساله که شدم دیدم خیلی نصیحت می کنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده .
18 ساله که شدم . وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همین طور بیخودی به آدم گیر می ده عجب روزگاریه .
21 ساله که بودم پناه بر خدا بابا به طرز مأیوس کننده ای از رده خارجه
25 ساله که شدم دیدم که باید ازش بپرسم ، زیرا پدر چیزهای کمی درباره این موضوع می دونه زیاد با این قضیه سروکار داشته .
30 ساله بودم به خودم گفتم بد نیست از پدر بپرسم نظرش درباره این موضوع
چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره .
40 ساله که شدم مونده بودم پدر چطوری از پس این همه کار بر میاد ؟ چقدر عاقله ، چقدر تجربه داره .
45 ساله که شدم ... حاضر بودم همه چیز رو بدم که پدر برگرده تا من بتونم
باهاش دربارة همه چیز حرف بزنم ! اما افسوس که قدرشو ندونستم ...... خیلی
چیزها می شد ازش یاد گرفت !
حالا اگه اون هست و تو هم هستی یه خورده ......
هر جوری میخوای جمله رو تموم کن
کوچک اند، ولی آرزوهای بزرگ دارند.اگر از ما که ادعای بزرگی داریم بپرسید چه آرزویی دارید، بی شک آرزوی برگشتن به روزهای پاک و بی غل و غش کودکی مان را داریم.
ولی
فرق بین آرزوی ما و آرزوی آن ها یک چیز است و آن این که شاید آن ها
بالاخره روزی به آرزویشان برسند، ولی آرزوی ما بعید و دست نیافتنی است.
این بار نه سراغ پدرها رفتیم نه سراغ مادرها و به مناسبت روز مادر و روز پدر از آن ها گفتیم و نوشتیم.
شاید
آن روزها بچه ها هم دلشان می خواست هم صحبت ما شوند و هر چه دلشان می
خواهد بگویند ولی آن موقع فرصتش نبود و گذاشتیم با یک بهانه خوب سراغشان
برویم و چه بهانه ای بهتر از روز جهانی کودک، روزی که همه جا از آن ها و حق
و حقوقشان و آرزوهایشان صحبت می کنند.
دور و بر پارک ها گشتی زدیم و از بچه ها خواستیم از آرزوهایشان بگویند، چه دست یافتنی، چه دست نیافتنی.
ـ دانیال ۹ ساله: ای کاش بابام اسپایدرمن بود، هانیه، هفت ساله: آرزو می کنم مامان و بابام سالم باشند.
ـ نازنین، شش ساله: دلم می خواهد پیراهن عروسکم اندازه ام می شد و تنم می رفت چون خیلی قشنگ است.
ـ ملیکا، هشت ساله: آرزو می کنم هیچ وقت مامان و بابام با هم دعوا نکنند.
ـ محمد علی، پنج ساله: آرزو می کنم مامانم هیچ وقت مریض نشود.
ـ امیرعلی، هفت ساله: کاشکی زودتر بزرگ می شدم تا مثل حسین آقا، راننده سرویس مدرسه ام، رانندگی می کردم.
ـ نادیا، هشت ساله: دلم می خواهد تمام کتاب قصه های دنیا مال من باشد.
ـ
شادمهر، هفت ساله: دلم می خواهد مامانم از اداره اش اخراج بشود و دیگر
سرکار نرود، چون من همیشه توخونه تنهام و مجبورم تن ماهی و ساندویچ های سرد
و با سس فراوان بخورم.
ـ سحر، پنج ساله: دوست دارم روز جهانی کودک مامانم بهم کمک کنه تا اتاقمو مرتب کنم،
ـ عاطفه، شش ساله: آرزو می کنم توی این روز مامانم و بابام منو به سینما و پارک ببرن.
ـ نادیا، هفت ساله: دوست دارم روز جهانی کودک تلویزیون تماشا کنم.
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد *** شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
حافظ، از افتخارات شعر و ادب و جامعه پارسی و ایرانی است. او ده ها جلد مثنوی و دیوان و قصاید ندارد! او صدها هزار بیت غزل و شعر ندارد! حافظ تنها یک دیوان غزل دارد. غزل هایی زیبا، زمینی و ماندگار!
ادامه مطلب ...
نکته هایی زیبا برای زندگی زیبا
یک- به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید .
دو-
با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه
وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می
شوند .
سه- همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید .
چهار- وقتی می گویید: دوستت دارم. منظورتان همین باشد .
پنج- وقتی می گویید : متاسفم. به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .
شش- قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .
هفت- به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .
هشت- هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند.
نه- عمیقاً و با احساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .
ده- در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .
یازده- مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .
دوازده- آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .
سیزده- وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید : چرا می خواهی این را بدانی؟
چهارده- به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند .
پانزده- وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید : عافیت باشد .
شانزده- وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .
هفده- این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.
هجده- اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند.
نوزده- وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید .
بیست- وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود .
بیست و یک- زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید.
دلش پر است؛ نگاههای بی منطق جامعه به زن را میشمارد و به سنگهایی میرسد که جلوی پای بازیگران زن
است. دیروز از شهرت خوشش نمیآمد چون با طرز فکر مردم شهرش آشنا بود و
امروز هم از شهرت بیزار است چون تغییری در دیدگاه مردم ندیده است.
از
مشکلاتی که جلوی راه بازیگران زن وجود دارد میگوید و به نقطهای خیره
میشود، عمق نگاهش حاکی از تجربههای تلخ و شیرین است. صدایش را رساتر
میکند و پای زن بودنش را وسط میکشد و باز مقتدرانه به هدفش افتخار میکند
و جسورانه ایدههایش را مرور میکند. با مهرانه مهین ترابی از شکست گفتیم چون موفقیتش را باور داشتیم.
بخشهایی از گفتگوی همشهری مثبت با مهین ترابی در ادامه میآید:
ادامه مطلب ...
چهرهاش
برای خیلیها آشناست؛ خیلیها هنوز نقشآفرینیاش را در فیلمهای
«سربازهای جمعه»، «تیغزن»، «تسویه حساب» و «استشهادی برای خدا» به خاطر
دارند. خیلیها هم او را با « آناهیتا» و «سرزمین کهن» به یاد میآورند.
چهره ارسطو نقطه مشترک این فیلمها و سریالهاست؛ چه در روزهایی که فرزانه بود و با هویتی زنانه نقش بازی میکرد و چه حالا که سامان است و در قالب یک مرد در فیلمها و سریالهای مختلف بازی میکند.
او
یکی از قدیمیترین بازیگران حیطه بازیگری و یکی از مشهورترین
ترنسکشوالهای کشورمان است که بعد از 42 سال تغییر جنسیت داده؛ خودش که
میگوید: «نه چیزی برای پنهان کردن دارم و نه ترسی از حرف زدن درباره
گذشتهام» شاهد این ادعا عکسهای دوران فرزانگیاش است که در گوشه و کنار
خانهاش دیده میشوند؛ عکسهایی که سامان آنها را دور نینداخته است.
ادامه مطلب ...
شاید هرگز باور نکنید، اما حقیقت دارد. مهمترین چهره صنعت سرگرمی ایران، در 30 سال گذشته، و کسی که بیش از هرکسی لبخند را به صورت ما آورده است، از افسردگی مزمن و آزاردهندهاش خلاص نمیشود. گرچه از زاویه بیرونی اینطور بهنظر میرسد که این کمدین برجسته حال خوب و صورتی خندان دارد.
مهران مدیری اینبار در جشن حافظ اعلام کرد که افسرده است. او پیش از این بارها در یادداشتهای کوتاهش که در مطبوعات به چاپ رسیده نیز اعلام کرده بود که حوصلهای برایش نمانده و خلاصه اینکه: «حالش خوب نیست.» و این دوگانهای است تعجببرانگیز، چراکه او در سه سال گذشته بدون تعطیلی درگیر ساخت مجموعه موفق قهوه تلخ بوده که مهمترین کار کمدی صنعت نمایش ایران محسوب شده است. مدیری که نوروز دو سال پیش، آخرین مصاحبه مطبوعاتیاش را با مجله زندگی ایرانی انجام داده، از آن پس در پاسخ به خبرنگاران برای گفتوگو به یک جواب بسنده میکند: «به شما یادداشت میدهم و یک عکس خوب...»
ادامه مطلب ...
مهناز افشار در گفت و گو با یک مجله تخصصی سینمایی با بیان این مطلب در مورد این که بعد از خداحافظی چه خواهد کرد، افزود: عکاسی بلد نیستم و کارگردانی هم نمی توانم بکنم. تدوین و فیلمبرداری نزدیک تر است به من.
این بازیگر سینما در گفت و گو با یک مجله تخصصی سینمایی با بیان این مطلب در مورد این که بعد از خداحافظی چه خواهد کرد، افزود: عکاسی بلد نیستم و کارگردانی هم نمی توانم بکنم. تدوین و فیلمبرداری نزدیک تر است به من. اما احتمال این که نویسنده شوم بیشتر است. مدتی است که نیمه شب ها چهار خطی از ذهنم عبور می کند و یادداشت می کنم و حالا تصمیم گرفته ام دست نوشته هایم را به صورت کتاب چاپ کنم. نمی دانم چرا به نویسندگی علاقه مند شده ام.
ادامه مطلب ...
در این مطلب ۱۰ عادت جالب ایرانی ها که پولدار و فقیر نمیشناسه بلکه همه انجام میدن و باور کنید فقط به مردم ایران محدود میشه
ادامه مطلب ...
اواسط مرداد ماه گذشته روزنامه وطن امروز مدعی شد که موفق به کشف درآمد فردوسی پور شده و وی را مجری میلیاردی صدا و سیمانامید.
به گزارش ایران استارز
به نقل از بانکی دات آی آر, در این مطلب آمده بود:"بنا بر اطلاعات
دریافتی، فردوسیپور سال گذشته برای «نود»، دقیقهای 60 هزار تومان دریافت
میکرده که قرار بوده این مبلغ به دقیقهای 100 هزار تومان در سال جاری
افزایش پیدا کند که در این صورت، در طول یک سال مبلغی حدود یک میلیارد
تومان عایدی او از این برنامه میشود که در این صورت باید به او لقب «مجری
میلیاردی» داد."
این
مقاله همچنین لقب دیکتاتور میلیاردی! را برای وی برگزید و سوالی را مطرح
کرد: آیا مجری – تهیهکننده برنامه «نود» در ازای این پول هنگفت دریافتی از
بیتالمال، در برابر منتقدان «پاسخگو» خواهد بود یا با دیکتاتوری
تمامعیار با حمایت سازمان به روش و منش خود ادامه میدهد و این برنامه را
همچنان به عنوان «تریبون شخصی» در «رسانه ملی» نگه میدارد؟
ادامه مطلب ...
در تمام دنیا شنیدن حتی کوتاه ترین خبر در مورد هنرمندان و اهالی سرشناس درباره زندگی شخصی، شغل یا تحصیلاتشان برای طرفداران آنها هیجان انگیز و جذاب است.
دنیای شهرت در کنار مشکلات و سختیهای شناخته شده و کمی دور شدن از زندگی
عادی، امتیازهایی هم دارد؛برای مثال اگر صاحب نام و مشهور باشید و به ویژه
اگر سوپراستار یا هنرمند باشید و بعد تصمیم به شروع تجارت یا کار در هر
رشتهای بگیرید شهرت حتما در پیشبرد بهتر کار و البته رونق گرفتن آن تاثیر
چشم گیری دارد،حتی می شود گفت شهرت پله ای است برای موفقیت در هر نوع
تجارتی.
از
ساخت صنایع دستی تا افتتاح شرکت ساختمانی،پرداختن به کارهای دیگر بازیگران
را از نظر مالی کمی بی نیاز کرده و می تواند به آنها این اطمینان را بدهد
که در آینده و پس از پایان عصر طلایی خود پشتوانه مالی و درآمد دارند. این
اتفاق در تمام دنیا رواج دارد و خیلی از سوپر استارهای هالیوودی و بالیوودی
هم در کنار بازیگری به شغلهای دیگری هم می پردازند. در ادامه در مورد بازیگران و البته هنرمندان ایرانی و شغل دومشان می خوانید.
ادامه مطلب ...
تا هنگامی که مجردی هرکی بهت میرسه میگه:
تو که همه چی داری چرا ازدواج نمیکنی؟
وقتی ازدواج کردی هرکی بهت میرسه میپرسه:
تو که همه چی داشتی واسه چی ازدواج کردی!
سال ها گذشت و کسی ندید که انسانی با قاشق چای خوری ،چای بخورد
وقتی ارزش ها عوض می شوند، عوضی ها با ارزش می شوند!
وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :
نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!
وقتی تمام شیرها پاکتی اند
وقتی همه ی پلنگ ها صورتی اند
وقتی پهلووناش دوپینگی اند
ایراد مگیر که عشق ها ساعتی اند!
فقر یعنی در خیابان آشغال بریزیم و از تمیزی خیابونای اروپا تعریف کنیم!
خدا یا کیفیت رو فدای کمیت نکن. کمتر خلق کن ولی آدم خلق کن!
لباسها
در آب کوتاه میشوند و برنج ها دراز. در درازای زندگی لباس باش و در پهنای
آن، برنج. واگر عمق این پند را نفهمیدی, بدان که تنها نیستی!
ما بعنوان پدر یا مادر کودکانی که در سن رشد هستند باید یاد بگیریم که راحت با فرزندان خود حرف بزنیم؛ طوریکه هم برای خودمان و هم برای فرزندمان...
همه والدین گاهی با این مشکل مواجه می شوند که چطور باید به بعضی از سوالاتی که فرزندنشان می پرسند، پاسخ دهند؛ سوالهایی مثل "بچه ها از کجا به وجود می آیند؟" یا سوالات دشواری از این قبیل.
خیلی از والدین سعی می کنند با پاسخهای کوتاه و گنگ فرزندانشان را از سر خود باز کنند. شما هم تابه حال اینکار را کرده اید؟
ما
بعنوان پدر یا مادر کودکانی که در سن رشد هستند باید یاد بگیریم که راحت
با فرزندان خود حرف بزنیم؛ طوریکه هم برای خودمان و هم برای فرزندمان راحت
باشد. در آن واحد پاسخی که به فرزندمان می دهیم باید واقعی و صحیح باشد،
البته باید به تناسب سن و سال او هم مطرح گردد.در این مقاله می خواهیم به
شما آموزش دهیم که چطور به سوالات عجیب و غریب فرزندانتان به درستی پاسخ
دهید......
به
سوالات فرزندانتان احترام بگذارید. وقتی کودکتان از شما سوالی می پرسد
آنرا یک هدیه تلقی کنید، به جای اینکه فرزندتان را برای گرفتن جواب به سراغ
همسایه، گوگل یا هر جای دیگری بفرستید که معلوم نیست چه پاسخی در اختیار
او بگذارد، پاسخهایی که معلوم نیست برای سن او مناسب باشد یا نه.
ادامه مطلب ...
بر خلاف اکثر ایرانی ها که می گن فقر اقتصادی فقر فرهنگی میاره، این فقر فرهنگیه که فقر اقتصادی میاره. یکی از مسئولان هند می گفت که فقر بزرگترین آلاینده است، و البته منظور او هم از فقر چیزی بیش از حقوق آخر ماه بود.
ادامه مطلب ...
همانطور که می دانید گفتن دوستت دارم برای شما و همچنین برای همسرتان بسیار اهمیت دارد.
اما شما نباید به گفتن دوستت دارم بسنده کنید. درحقیقت، ابراز علاقه غیر کلامی روش بهتری برای جذب کردن مردان است...
مردها تمایل دارند که دوستت دارم را در کارهایشان ثابت کنند بنابراین برای ابراز احساساتشان کمتر از این جمله استفاده می کنند.
ما
در اینجا شما را با نحوه ابراز علاقه چند نفر آشنا می کنیم تا ببینید
چگونه می توانید علاقه و عشقتان را بدون گفتن یک کلمه به طرف همسرتان ابراز
کنید. رمانتیک باشید.
ادامه مطلب ...