ستاره مشرقی

هر آنچه به دنبالش هستید...

ستاره مشرقی

هر آنچه به دنبالش هستید...

روابطی آنسوی خطوط قرمز

iran-stars.com


از مهم‌ترین نشانه‎های رشد اجتماعی هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد مختلف است. باید دانست که به هر فردی تا چه حد می‎توان نزدیک شد و راجع به مسائل مختلف به گفت‌وگو پرداخت.

هر ارتباطی مۆلفه هایی دارد که برخی از آن ها عبارت اند از:


* برقرار کنندگان ارتباط،

* پیام: همان محتوای ارتباط است که منظور ارتباط کنندگان را روشن می کند.

* رسانه: منظور شیوه ی خاص برقراری ارتباط است.

* کانال: آنچه ارتباط برقرار کنندگان را به هم پیوند می دهد و رسانه را در خود جای می دهد.

* انگیزه ی ارتباط: در این بحث می تواند عشق ورزی و ابراز علاقه باشد.

وجود این مۆلفه ها نشان دهنده ی ارتباطی هدفمند است. از دگر سو، یکی از مهم‌ترین نشانه‎های رشد اجتماعی هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد مختلف است.

باید دانست که به هر فردی تا چه حد می‎توان نزدیک شد و راجع به مسائل مختلف به گفتگو پرداخت. دختر خانمی که در یکی از شهرهای کوچک به یکی از پسرهای محله نامه‎ای داده بود، در پی اختلاف خانوادگی متوجه می‌شود آن پسر، نامه را در پانصد نسخه تکثیر و در سطح شهر پخش کرده است. این دختر خانم امروز حتی از خانه نمی‌تواند خارج شود زیرا همه به او بدبین هستند.

این مورد و مواردی از این قبیل نشانگر آن است که عدم رعایت حدود رفتاری با جنس مخالف تا چه حد می‌تواند زیانبار باشد. در دین مقدس اسلام تقسیم‎بندی بسیار زیبایی از انواع روابط بین دو جنس صورت گرفته است و این تقسیم‎بندی با اصطلاحاتی چون، حلال، حرام، محرم و نامحرم مشخص شده است.

عدّه‌ای از دختران و پسران و زنان و مردان با یکدیگر محرم هستند مانند خواهر، برادر، پدر دختر، مادر و پسر و هم‌چنین عمه و خاله، دایی و عمو، پدربزرگ و مادربزرگ. نوع دیگر از محرمیت از طریق شیر خوردن است که محرم رضاعی نامیده می‌شود. غیر از موارد فوق بقیه افراد با یکدیگر نامحرم هستند.

با محارم خود می‎توان نشست و برخاست کرد و پوشش و حجاب سبک‎تر و راحت‎تری داشت و نیز می‎توان با آنان صمیمانه به گفت‌وگو پرداخت. ولی در مورد نامحرم باید رفتاری سنگین و باوقار داشت .پوشش و حجاب خود را رعایت کرد و در گفتگوی با آن‌ها حدودی را نگاه داشت و از خنده و شوخی اجتناب کرد.

به هر حال آنچه از نگاه دین اسلام مهم است، سالم سازی جامعه است لذا باید از هر گونه ارتباطی که منجر به از بین رفتن آرامش روحی افراد اجتماع می گردد خودداری شود و در برخورد با جنس مخالف باید به گونه‎ای رفتار کرد که نشانه رشد اجتماعی و دوراندیشی باشد

وقتی دختر و پسری به طور پنهانی رابطه‎ای برقرار می‎کنند، و به دور از اطلاع و نظارت خانواده در کوچه و خیابان یکدیگر را ملاقات می‎کنند، نامه‎ای برای یکدیگر می‎نویسند و با هم تلفنی صحبت می‎کنند، در تمامی این موراد باید به این بیندیشند: «چرا یک دختر و پسر باید این گونه رابطه داشته باشند؟»

مگر آن دو کار زشتی را مرتکب می‎شوند که باید از چشم دیگران پنهان باشد؟ در جامعه ما رسمی بسیار زیبا و در عین حال عمیق در این مورد وجود دارد.

وقتی دختر و پسر می‎خواهند با یکدیگر ازدواج کنند خانواده آن دو و هم‌چنین سایر اعضاء فامیل و دوستان با خوشحالی و شادمانی دست به دست یکدیگر می‎دهند و مقدمات زندگی مشترک آن دو را فراهم می‎آورند. خانواده عروس وسایل و لوازم اولیه زندگی (که اصطلاحاً جهیزیه نامیده می‌شود) تهیه می‎کنند.

خانواده داماد علاوه بر فراهم آوردن شرایط و لوازم برای جشن عروسی سعی می‎کنند خانه‎ای را برای سکونت آن دو تهیه کنند. هدیه آوردن فامیل و تمام مواردی که ذکر شد حاکی از دلپسند و زیبا بودن این امر الهی و وصلت دو جوان است.

در صورتی که غیر از این عمل شود و دو جوان از راهی غیر از این با هم رابطه داشته باشند نه تنها مایه سرور و خوشحالی نبوده بلکه مورد سرزنش و طرد اطرافیان واقع می‎شوند. بنابراین وقتی جامعه برای این امر، نظام و سنتی دارد چرا جوان باید با بی‎توجهی از قبال آن بگذرد؟ چه بسا این کار منجر به بدنامی و ناپاکی آن دو شود. آنان با انجام این کار و عدم رعایت قوانین اجتماعی، در حقیقت عدم بلوغ اجتماعی خود را می‎رسانند و در عمل نشان می‎دهند که از آینده‎نگری نیز عاجزند.

چند جمله خصوصی با جوانان

شاید برخی از جوانان از روی ناآگاهی وبه دنبال ارضای حس کنجکاوانه خود، در این مسیر گام برداشته و کسانی را نیز برای دوستی انتخاب نموده و به دور از چشم خانواده با آنها مراوده های پنهانی دارند، اجازه دهید اندکی در این باب، به دور از نقش یک واعظ بلکه در نقش یک دوست به گونه ای دوستانه گپ بزنیم.

این روابط را برای چه می‎خواهید؟ آیا تنها برای سرگرمی و وقت‎گذرانی و جبران کمبودهای شخصی و یا اینکه به دنبال دلی هستید که برای همه عمر نگه داشته و رفیق شفیقی انتخاب نموده و همدلی صادق بیابید تا همراه او، فراز و نشیب زندگی را پشت سر نهید اگر قسم دوّم مراد است که باید چنین باشد دیگر نباید با سطحی‎نگری و تحت تسلط غرایز پای در این میدان نهاد،چه بسیارند دختران و پسرانی که در ابتدا بر اساس نیاز به محبت و برای جبران کمبودهای گذشته در این وادی پا نهاده و اندک اندک از درس و تحصیلات عالی باز ماندند و به مرور با پاسخ به تمایلات غریزی و لذایذ جنسی، اسباب ناکامی واقعی خویش را فراهم آوردند که مشکلات و رنج‎های بعدی،‌ صد بار از تنهایی اوّلیه سخت‎تر و شکننده‎تر است. این‎گونه افراد دچار آسیب‎های روانی و تربیتی و اجتماعی می‎شوند.

شاید برخی با مطالعه مطلب فوق، اظهار بدارند که در جامعه امروز ما با توجه به اقتضاعات اجتماعی و فرهنگی و شغلی و بسیاری از عوامل دیگر تغییرات شگرفی در ارتباطات دختران و پسران نسبت به چند سال قبل پیش آمده و با توجه به آن مهم، نمی توان از ارتباط با نامحرم اجتناب نمود، در پاسخ به این دوستان تنها می توان به تعالیم قرآنی پناه برده و مثال خود خداوند در این باب را بیان نمائیم وکه هیچ سخنی بالاتر و ارزشمند از فرمایش حضرت دوست نیست. ذکر نمونه ی قرآنی از یک ارتباط سالم در پایان به جاست که به یک نمونه ی قرآنی در مورد ارتباط سالم بین دختر و پسر اشاره شود.

در این داستان جوانی است به نام موسی (ع) که به شهر مدین وارد شده است. او پس از ورود بر سر چاه شهر می رود و گروهی از مردم را می بیند که برای آب دادن به چهارپایان خود جمع شده اند. در این هنگام دو دختر را می بیند که کناری ایستاده و از گوسفندان خود مراقبت می کنند و به چاه نزدیک نمی شوند. در این حال جوان به سوی آن ها گام برمی دارد و علت کناره گیری آن ها را جویا می شود. می گویند: ما به گوسفندان خود تا زمانی که همه ی مردان چوپان کنار نروند، آب نمی دهیم و بیان می کنند که علت حضور ما در این جا این است که پدرمان فردی کهنسال است.

جوان به یاری آن ها می شتابد و پس از سیراب کردن گوسفندان آن ها برای استراحت به زیر درختی می رود و در برابر خداوند ابراز نیازمندی می کند. در این هنگام ناگهان یکی از آن دو دختر به طرف جوان می آید. قرآن نوع حضور این دختر را چنین بیان می کند: «فجاءته احداهما تمشی علی استحیاء قالت ان ابی یدعوک لیجزیک اجر ما سقیت لنا»

این دختر در هنگام گام برداشتن، حیا را فراموش نمی کند. بیان دعوت را از زبان پدر می گوید تا شائبه ی میل فردی در مخاطب ایجاد نگردد.

در این داستان نکات زیر قابل تأمل است:

* حضور دختران در اجتماع به علت ضرورت خانوادگی

* برقراری ارتباط سالم با افراد

* عدم اختلاط دختران با مردان

* توجه به حیای فردی در نوع راه رفتن

* سخن گفتن با جوان بدون ایجاد ریبه و شهوت

* نتیجه ارتباط ازدواج سالم و به پیشنهاد پدر دختران به جوان

آنچه گذشت، بیان داستانی قرآنی از یک رابطه ی انسانی است که اصل ارتباط میان پسر و دختر را در صورت حفظ شرایط ارتباط تأیید می کند. ذکر این نکته لازم است که این حفظ حریم شخصی در ارتباط با جنس مخالف، از نگاه خداوند دور نماند و در نهایت، این پاکی جوان پاکی بعثت او به نبوت الهی گردید که خود می تواند درسی سازنده برای جوانان مۆمن باشد.

با استناد به آنچه بیان شد ، می توان گفت: جوانان می‎توانند تا فراهم آمدن شرایط ازدواج که در سایه آن از تنهایی برای همیشه بیرون می‎آیند و تا یافتن همدلی که همسفر زندگی شود، با توجه به معنویات و انس با حضرت حق کمبودها را جبران کرده و با انتخاب رفیقی هم جنس که در طول عمر نیز به او نیازمند است این ایام را به سر برده و شور و احساس و نیروی جوانی را در راه کسب اهداف بلند علمی و معنوی به کار گیرند و سبب سربلندی خود، خانواده و جامعه گردند.

 

 

 

iran-stars.com

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد